لینک های روزانه
    آمار بازدید
    بازدیدکنندگان تا کنون : ۱۵٫۹۰۲ نفر
    بازدیدکنندگان امروز : ۰ نفر
    تعداد یادداشت ها : ۹
    بازدید از این یادداشت : ۱٫۰۱۱

    پر بازدیدترین یادداشت ها :
    درباره محمدحسين حليمى
    - محمدحسين حليمى، نقاش، خطاط و گرافيست، متولد سال ،۱۳۱۹ همدان
    - ليسانس نقاشى از دانشكده هنرهاى زيباى دانشگاه تهران، ۱۳۴۱
    - فوق ليسانس هنرهاى تجسمى از سوربن پاريس، ۱۳۵۵
    - فوق ليسانس طراحى گرافيك از مدرسه عالى هنرهاى تزئينى فرانسه، ۱۳۵۶
    - دكتراى زيباشناسى هنر از دانشگاه پاريس،۱ ۱۳۶۰
    - استاد هنرهاى زيباى دانشكده هنرهاى زيباى دانشگاه تهران در رشته هايى چون طراحى گرافيك، عكاسى، نقاشى و خطاطى
    - نويسنده ۶ جلد از كتب درسى رشته هاى هنرى
    - مدير گروه هنرهاى تجسمى دانشكده هنرهاى زيباى دانشگاه تهران در سالهاى ۱۳۶۵-۱۳۶۰
    - عضو كميته هنرى و معمارى شوراى عالى انقلاب فرهنگى در سالهاى ۱۳۷۳- ۱۳۶۴
    - عضو پيوسته فرهنگستان علوم جمهورى اسلامى از سال ۱۳۷۰ تاكنون
    - برنده جايزه نخست المپيك آسيايى تهران در سال ۱۹۷۴
    - برگزيده رقابتهاى بين المللى بهترين آفيش، پاريس، ۱۹۷۵ و ۱۹۷۶
    - برگزيده به عنوان بهترين هنرمند گرافيك براى طراحى جلد كتاب در نخستين بى ينال گرافيك تهران در سال ۱۹۸۱
    - برنده جايزه بهترين گرافيست در سومين بى ينال گرافيك فرانسه در سال ۱۹۸۹
    - برنده جايزه بهترين كتاب سال جمهورى اسلامى ايران در سال ۱۳۷۲ بخاطر كتاب مبانى هنرهاى تجسمى
    - برگزيده سومين همايش چهره هاى ماندگار در رشته هنر
    - برخى از آثار وى عبارتند از: كتاب رنگ، شهراسلامى، شيوه هاى نقاشى، مبانى هنرهاى تجسمى و...

    احمد جلالى فراهانى _ محمدحسين حليمى بيش از هرچيز اصرار دارد كه معلم است و معلم بودن را بر هنرمند بودن ترجيح مى دهد.
    گرچه در عوالم هنرى هم بيشتر دوست دارد بر محقق بودن و مؤلف بودن خود تأكيد ورزد. حليمى را در محل كارش در دفترى در «خانه هنر» اين روزها بيش از هرچيز ديگر بر ادامه و استمرار كارهاى تحقيقاتى اش اصرار و تلاش دارد و مى خواهد هرچه زودتر جلد دوم «اصول و مبانى هنرهاى تجسمى»اش را به سرانجام برساند و براى اين كار روزى هفت تا هشت ساعت وقت مى گذارد.
    با اين همه علاوه بر تحقيقاتش حليمى همچنان پاى ثابت درس و دانشگاه است. آنقدر كه حتى در همين روزهاى بسيارگرفتارش، هنوز هم كلاس هايش در دانشكده هنرهاى زيباى دانشگاه تهران سروقت و به موقع برگزارمى شود.
    محمدحسين حليمى معلمى است كه هنرهاى تجسمى را عالى ترين تجليات زبان بصرى مى شمارد و مى گويد: «با هنرهاى تجسمى مى توان فراتر از زمان سير كرد و آينده و افقهاى دور را تجسم و تصوير نمود. ضمناً اين زبان به علاقه مندانش نوعى توانايى مى دهد كه تمام پديده هاى بصرى را اعم از طبيعى يا مصنوعى بهتر و كامل تر ببيند و آثار هنرى را دقيق تر بفهمد و پيام هاى آن را ادراك كند.»
    او معتقد است كه «خلق هر اثر هنرى، بازتاب احساسات و ادراكات انسان هنرمند از محيط پيرامون او و زمينه هاى موردعلاقه اش است. هر موضوعى را كه انسان بررسى مى كند، خواه بسياركوچك باشد مانند اجزاى اتم و يا بزرگ باشد چون افلاك و كهكشانها، هركدام جنبه هاى مختلف حواس و شناخت او را بيان مى كند. آثارى را كه هنرمند با الهام از طبيعت و ذهنياتش به وجود مى آورد. مظهر فرهنگ و تمدن و پديده هاى حاكم بر زندگى اوست.» (۱)
    محمدحسين حليمى اهل همدان است و هنوز ته لهجه خود را دارد و با آنكه جملات را اغلب شمرده شمرده و با حوصله بيان مى كند اما اصرارى بر پنهان كردن لهجه اش ندارد. او در اسفندماه سال ۱۳۱۹ در همدان متولد شده است و پيشرفت و خلاقيت خود را مرهون توجه و علاقه پدربزرگش مى داند. مردى كه دوعكس بزرگ از او را مى توان در دفتركارش و كنار كتاب ها و طرح ها و مجسمه ها يافت. عكس مردى آداب دان با كلاهى برسر كه كاموايى و مشكى است و به تو نگاه مى كند.
    نگاه صاف و ساده استادى هنرمند كه بيش از آنكه تو را برانداز و كنكاش كند در تلاش است تا سؤالى اگر هست پاسخ گويد. محمدحسين حليمى خود نيز در نگاهش رگه هايى از اين مهربانى و شفقت يك معلم دانا را به ارث برده است.
    پدر بزرگش «ميرزا غلامحسين اسلامبولچى» نام دارد و در دوران طفوليت حليمى صاحب مكتب خانه اى معروف در همدان بوده است. مكتب خانه اى كه اولين بزنگاه رشد و كمال حليمى مى شود. حليمى در همين مكتب خانه دروس قديمه را با اصول و اسلوب استوار مى آموزد. نوشتن و خطاطى، علاقه او به خط ايرانى و خط اسلامى از همين سالها درتار و پود شخصيتش بافته مى شود و هنوز كه هنوز است از اصلى ترين دغدغه هايش خط و خطاطى ايرانى است و درميان صحبت هايش دائماً ميرعماد را مثال مى آورد. با اين همه او هنر طراحى و نقاشى را مادر تمام هنرها مى داند. او مى گويد: «طراحى زمينه اى است براى ايجاد جلوه هاى بصرى كه يا در ارتباط با محيط اطراف است يا در ارتباط با انديشه وفكر.»
    حليمى پس از گذراندن دوره هاى اوليه تحصيل در مكتب خانه پدربزرگش وارد مدارس مدرن و امروزى مى شود و درهمين مدارس است كه با طراحى آشنا مى شود و هنوز هم از معلمى كه طراحى را به او آموخت به نيكى ياد مى كند. او پس از ديپلم و اخذ آن از دانشسراى مقدماتى ديپلم متوسطه را در رشته ادبى در همدان اخذ مى نمايد و همزمان به استخدام وزارت فرهنگ آن زمان درمى آيد و چندسال از عمر خود را صرف تدريس دردبيرستانهاى همدان مى كند و پس ازاستعفا از وزارت فرهنگ آن زمان راهى تهران و دانشكده هنرهاى زيباى مى شود و در سال ۱۳۴۹ ليسانس نقاشى را در دانشكده هنرهاى زيبا دانشگاه تهران به اتمام مى رساند و در زمينه هاى مختلف هنرهاى تجسمى ازجمله خط، نقاشى، عكاسى و گرافيك بطور حرفه اى مشغول به كار مى شود و تجربيات بسيارى دراين زمينه براى خود گردمى آورد.
    او در سال ۱۳۵۴ پس از چندسال كار حرفه اى در زمينه هاى فوق الذكر براى مطالعه و ادامه تحصيل راهى پاريس مى شود و فوق ليسانس خودش را در رشته گرافيك از مدرسه عالى هنرهاى تزئينى پاريس اخذمى كند و علاوه برآن موفق مى شود فوق ليسانس هنرهاى تجسمى اش را از دانشگاه سوربن (پاريس يك) دريافت كند و پس از آن دكتراى زيبايى شناسى و علوم هنر را از دانشگاه سوربن اخذمى كند. پايان نامه او در تز دكترايش عبارت بود از «زيبايى شناسى خط درمعمارى ايرانى»
     
    محمد حسين حليمى هنوز هم از اساتيد خود به نيكى ياد مى كند. كسانى كه در شكل گيرى شخصيت هنرى اش نقش فراوانى داشتند از پدربزرگ مرحومش گرفته تا مرحوم يحيى كارگر، مرحوم حسن زرين خط، مرحوم ميرخانى، مرحوم حيدريان و مرحوم نجم الدين بمات تا اساتيد روزگار دانشجويى اش و كسانى همچون مرحوم محمود جوادى پور، الكساندر پاپادوپولو، برنارد تسدر، رنه پسرون، رومان سيسلوچ، ژان فليپ لانكو و بسيارى ديگر از اساتيد و هنرمندان ايرانى و خارجى كه تعليماتشان آثار او را به كمال خلاقيت نزديك كرده است.
    حليمى از سال ۱۳۵۱ تا هنوز كه هنوز است در دانشكده هنرهاى زيباى دانشگاه تهران به تدريس و تربيت شاگرد مشغول است و با اين حال هرازگاهى نيز در نمايشگاههاى متعدد و مختلفى حضور مى يابد و اگر بخواهيم نگاهى به فعاليت هاى هنرى اش بيندازيم، مى توانيم شركت او در نمايشگاه هاى هنرى زير را نمونه بياوريم:
    - شركت در نمايشگاه نقاشى در محل موزه جديد مردم شناسى در سال ۱۳۴۹
    - نمايشگاه انفرادى نقاشى در گالرى سيحون در سال ۱۳۵۰
    - شركت در نمايشگاه گروهى در گالرى سوليوان در سال ۱۳۵۱
    - نمايشگاه انفرادى نقاشى در گالرى سيحون در سال ۱۳۵۲
    - شركت در بى ينال هاى گرافيك تهران از سال ۱۳۶۶ تا سال ۱۳۷۵
    - شركت در نمايشگاه گروهى (عكاسى) در سيته و درآر پاريس در سال ۱۳۷۶
    شركت در نمايشگاه انفرادى - طراحى آرم و نشان در پاريس در سال ۱۳۷۷
    - شركت در نمايشگاه گروهى (نقاشى) در سيته و درآر پاريس در سال ۱۳۷۸
    حليمى علاوه بر اين تاكنون آرم هاى متعددى را براى مراكز مختلف دولتى و علمى طراحى كرده است كه معروف ترين آنها عبارتند از:
    - طراحى آرم براى دانشگاه بوعلى سينا همدان _ آرم دانشگاه علوم پزشكى، آرم مركز هنرهاى تجسمى همين دانشگاه
    - آرم مركز اسناد و مدارك انقلاب اسلامى
    - آرم مركز فرهنگى اميرالمؤمنين(ع)
    - آرم نمايشگاه بين المللى كتاب تهران، آرم جشنواره مطبوعات، آرم دانشگاه علوم قرآنى
    - آرم دانشگاه علوم پزشكى دانشگاه يزد و دانشگاه كرمان
    - آرم دانشگاه گرگان، آرم دانشگاه بين المللى امام خمينى
    - طراحى نشان رياست جمهورى، نشان پژوهش، نشان دانشگاه شهيد بهشتى، نشان فرهنگستان علوم پزشكى
    و...
    وقتى از محمدحسين حليمى مى پرسم: «آيا تا به حال شده است از عوالم هنرى و معلمى تان خسته شويد؟» پاسخ مى دهد كه هرگز از عالم هنر و نقاشى و طراحى خسته نشده ام هرگز! او مى گويد: «چيزى كه در من همواره جاودان خواهد ماند لحظات نابى است كه پس ازخلق هر اثر در ذهنم اتفاق مى افتد و تمام خستگى هايم را از تنم دور مى كند. همين لحظات سرشار است كه همه مصائب و نابسامانى ها در مقابلش به پشيزى نمى ارزد.» او در ميان سبك هاى غربى، «آبستره» را بيش از سايرين دوست دارد و مى گويد: «هنر آبستره و فيگوراتيو هميشه براى من جذاب بوده است و هميشه از آن لذت برده و مى برم.»
    وقتى از او درباره دغدغه هايش مى پرسم با خنده مى گويد: «اگر بخواهم آنچه در سينه دارم را شرح دهم كه مثنوى هفتاد من مى شود. از چه چيزى بگويم؟ از حال و احوال هنرمندان بگويم؟ از نحوه درك و فهم ديگران در مورد هنرمندان در زمان ما بگويم كه چطور درك و فهم شدند؟ چگونه از آنها استفاده بردند و مى بردند و مورد بهره بردارى هاى موقت قرار دادند و بعد فراموش شدند؟ چقدر به اين هنرمندها توجه شده است؟ چقدر متوجه بضاعت ها و خدمات و تلاش هاى هنرمندان شده اند؟ از چه بگويم؟ از ايده آل هايم كه درباره هر كدام از اين سؤالات در من هستند بگويم يا اختلاف و تفاوت همين ايده آل ها با واقعيات موجود؟»
    از نظر حليمى هنرمند هميشه آرمان هايى فراتر از زمان خود دارد و خداوند به او اين نعمت را عطا كرده كه فراتر از موقعيت و زمان خودش ببيند و بينديشد. با اين حال كمتر به اين آرمان ها توجه شده است. آرمان هايى كه فراتر از توقع زمان است. «چون هنرمندان مى توانند آنچه را كه نيست ببينند و به آن بينديشند و به آنچه كه هست قانع نباشند.» با اين همه حليمى مى گويد: «اگر توجهى به هنرمند شده است توجهى مقطعى بوده كه جز براى بهره بردارى هاى مقطعى صورت نگرفته است والا اصلاً محال است كه شما هنرمندى را پيدا كنيد كه آنچنان كه شايسته و بايسته اوست مورد قدردانى و توجه مردان و بازيگران حكومت قرار بگيرد و اين ضايعه منحصر به ايران نيست و در همه جهان اتفاق مى افتد.»
    «بند تو كروچه»، فيلسوف ايتاليايى معتقد است كه هنر و زيبايى چيزى نيست كه در عالم خارج وجود داشته باشد و بتوان آن را با شرايط و موازين معين و مشخص تعريف كرد. به تعبير او هنر كيفيت ذهن انسان در برابر محسوسات و پديده هاست.» فرانسيس بيكن هم «هنر انسان» را چيزى افزوده شده بر طبيعت مى داند. چيزى كه با استفاده از هوش، ذكاوت، دانش و معرفت نظرى خود شكل طبيعت را تغيير داده، مواد اوليه را به اشياى مفيد و با ارزش تبديل مى كند. با اين همه كمتر ديده شده است كه زحمات و ثمرات يك هنرمند لااقل به وقت حياتش مورد قدردانى و توجه قرار گيرد و ذات انسان در هميشه تاريخ پس از ممات هنرمند است كه دريغ او را مى خورد و از دست رفتنش را به اندوه مى نشيند. اتفاقى كه در مورد اغلب هنرمندان ايرانى نيز رخ مى دهد. كاش مى شد چون مهرگان به سراغ چهره هاى ماندگار اين عرصه در وقت حياتشان رفت و دست بوس و قدردان تلاش و زحمات آنها براى به كمال رسيدن انسان خسته از روزمرگى و تكرار، بود. اتفاقى كه بايد در مورد بسيارى همچون محمدحسين حليمى رخ بدهد. ما منتظر مى مانيم شما را نمى دانم!
    پى نوشت:
    ۱)مبانى و اصول هنرهاى تجسمى، محمد حسين حليمى چاپ سوم، مقدمه
    پنجشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۸۵ ساعت ۱۳:۴۴
    نظرات



    نمایش ایمیل به مخاطبین





    نمایش نظر در سایت