<table cellspacing="0" cellpadding="0" width="100%" border="0"><tbody><tr><td class="farsi" align="right"><a name="s499770"></a><div class="surtitle2" align="center"><font size="5"> پرويز اذكايى<br /></font><div class="title2"><br /></div><div class="cont"></div><div class="subtitle2"></div><div class="detail2">- پرويز اذكايى، پژوهشگر تاريخ و فلسفه ايرانى، متولد ۱۳۰۸ همدان<br />- دكتراى ايرانشناسى از دانشگاه منچستر انگلستان<br />- ارائه پايان نامه دكترا تحت نظر دكتر جى. آ. بويل<br />- پژوهشگر و محقق برجسته بنياد دايرة المعارف تشيع<br />- پژوهشگر و محقق برجسته دايرة المعارف بزرگ اسلامى<br />- طبع و نشر بيش از ۳۷۵ عنوان اثر در زمينه هاى كتابشناسى، رجال شناسى و تاريخ علم<br />- برنده جايزه كتاب سال به خاطر تحقيق و تعليق الآثار الباقيه بيرونى در سال ۱۳۸۱<br />- برخى از تأليفات و رسالات وى عبارتند از: زندگى نامه بيرونى (ترجمه)، فرمانروايان گمنام، تاريخ نگاران ايران، ابوريحان بيرونى، فهرست ماقبل الفهرست، رساله قبة الارض ايرانى، رساله زروانى، مفاتيح الاسرار، باباطاهرنامه، تاريخ عراق عجم، كتابشناسى همدان، همدان نامه، خاندان شاهيه خوارزم، تبارشناسى در ايران، حكيم رازى، طب روحانى رازى، ماتيكان عين القضات همدانى.<br /> ارادت پرويز اذكايى (سپتيمان) به محمدبن زكرياى رازى و ابوريجان بيرونى او را وا داشته تا مطالعاتش را بر آثار و افكار اين دو انديشمند مشهور تاريخ اين سرزمين متمركز كند. گرچه از او بيش از ۳۷۵ عنوان اثر طبع و نشر شده است كه عبارت از ۳۵ كتاب، ۶۵ رساله علمى مفصل و مابقى گفتارهاى بلند و كوتاه در دايرة المعارف ها و نشريات معتبر است.<br />ارادت پرويز اذكايى به بيرونى البته باعث شده تا او بيش از ۴ جلد از بهترين آثار خود را به اين حكيم اختصاص دهد. چنانكه كتاب آثار الباقيه بيرونى كه محصول سال ها تحقيق و تعليق پرويز اذكايى به اين اثر است به عنوان كتاب سال۱۳۸۱ برگزيده شده است.<br />از ديگر فلاسفه و حكماى مورد علاقه اذكايى حكيم رازى است. چنانكه درباره اش مى نويسد: «حكيم بن محمد زكرياى رازى بزرگترين پزشك جهان شرق و يكى از پزشكان بزرگ سراسر اعصار بشرى، هم در ايران زمين بيشتر به عنوان طبيب اشتهار دارد و بسى كمتر به عنوان «فيلسوف» شناخته شده است.»<br />اذكايى رازى را نماينده خردگرايى عصر خويش مى داند و درباره اش مى گويد: «رازى به عنوان نماينده خردگرايى عصر خويش، يادآور جنبش روشنگرى در اروپاى سده هجدهم است، مبين تصور پيشرفت علمى و تنها شخصيت مستقلى به شمار مى رود كه برستيغ انسان گرايى ايرانى و دانش و خردورزى ايستاده است.»<br />او ادامه مى دهد: «جورج سارتون» در تاريخ علم، نيمه دوم سده سوم هجرى قمرى را بدين عنوان «عصر محمدبن زكرياى رازى» ناميده است. عصر رازى دوره اوليه جنبش نوزايى فرهنگى اسلامى به شمار مى رود كه در وسيع ترين محدوده زمانى خود فاصله ميان سده هاى سوم و چهارم را در بر مى گيرد، اين دوره كه آن را اوج «تمدن وسط اسلام» دانسته اند، شاهد ظهور يك طبقه متوسط دولتمند و متنفذ بود كه با برخوردارى از اشتياق و امكانات كسب دانش و موقع اجتماعى، به پرورش و پراكنش فرهنگ كهن مدد مى رساند.»(۱)<br />پرويز اذكايى در سال ۱۳۱۸ در همدان به دنيا آمده است. او تحصيلاتش را در زادگاه خود آغاز كرد و آنگاه در تهران ادامه داد. سپس به انگلستان عزيمت كرد و دوره دكتراى ايرانشناسى اش را در دانشگاه منچستر انگلستان و تحت اشراف استاد كم نظيرى چون مرحوم «جى.آ. بويل» آغاز كرد و آنگاه در تهران به تحقيقات خود ادامه داد.<br />مطالعات او به طور عمده در «تاريخ» و «فلسفه» است و با مؤسسات پژوهشى مشهور و بزرگى از جمله بنياد دايرة المعارف تشيع و دايرة المعارف بزرگ اسلامى همكارى هاى مبسوط و فراگيرى داشته است. او در زمينه هاى مختلف مطالعات ايرانى، به ويژه در حوزه هاى كتابشناسى و رجال شناسى و تاريخ علم آثار متعددى را منتشر كرده است كه بيش از ۳۷۵ عنوان اثر را در بر مى گيرد.<br />اذكايى در سال ۱۳۸۱ به خاطر تحقيق و تعليق «آثار الباقيه» جايزه و عنوان بهترين كتاب سال را از آن خود كرد و در حال حاضر كتاب «تفسير تاريخ» را در دست نوشتن و آماده سازى دارد. اگرچه هنوز براى چاپ و انتشار آن ناشرى را در نظر نگرفته است. وى همزمان ترجمه كتاب «قانون مسعودى» را در دست دارد و تعليقاتى هم بر آن خواهد نوشت.<br />او همچنين كار تصحيح و تحقيق متن «الفهرست» ابن نديم را به سفارش مركز ميراث مكتوب در دست آماده سازى دارد كه با شيوه و روش جديدى به متن خواهد پرداخت. اين تصحيح شبيه كارى خواهد بود كه وى روى «آثار الباقيه» انجام داده؛ به گفته خودش، به همان سبك و با تعليقاتى كه تدارك ديده، يك متن معتبر و تميز و قابل استناد خواهد بود.(۲)<br />اذكايى گرفتارى و بدبختى اهل فلسفه و حكمت پژوهان در ايران را ناباورى و خودكم بينى مى داند و مى گويد: اين ناباورى يا خودكم بينى - اگر نه خودباختگى - تبعات و تحقيقات راجع به وجود فلسفه در ايران باستان را با پژوهش هايى كه رهنمون به تأثير فلسفه يونان از حكمت مغان ايران مى شود، با بى اعتنايى تلقى مى كنند ودر بهترين حالات نيز منتظرند كه اين حرف ها بر زبان فرجام يك نفر غربى يعنى شرق شناس يا ايران شناس اروپايى - آمريكايى جارى شود كه البته نسبت به آن هم غالباً يا بى وقوف و يا بى اعتنا مى مانند. به هر حال، اين موضوع كاملاً بديهى را قبول نمى كنند كه هيچ محقق يا مورخ بسيار ايراندوست غربى، هرگز نمى آيد كه از منشأ و مبدأ فرهنگ و تمدن خودش يعنى يونان باستان فقط به صرف حقيقت، در برابر ايران باستان چشم بپوشد و خاستگاه ايرانى را ترجيح دهد و فضل سبق و تقدم فضل براى آن قائل شود.»(۳)<br />او معتقد است در بسيارى از تاريخ ما «ايرانى گرى» مرادف با «محبوبيت» تلقى مى شد و از اين فقره نيز نوعى واهمه وجود داشت كه البته او در اين باره در كتاب «فهرست ماقبل الفهرست» به قدر كافى به اين موضوع پرداخته است. با اين همه مى گويد: «على الظاهر ديگر اين واهمه از ميان رفته باشد، چه هم علماى حوزوى و هم محققان دانشگاهى، اين روزها با اعتماد به نفس و خودباورى فرهنگى و ملى فزاينده اى سخن مى گويند.»<br /><table class="CenterImage" cellspacing="0" cellpadding="0" width="100%" border="0"><tbody><tr><td align="center"> </td></tr><tr><td><div class="caption2"></div></td></tr></tbody></table>با همين اعتقاد است كه پرويز اذكايى به رازى و بيرونى مى پردازد. او در كتاب «حكيم رازى» تلاش دارد تا دو سيماى متفاوت از رازى را ارائه كند. دو سيماى برجسته «معرفتى» او را كه عبارتند از طب و فلسفه. او در اين باره مى گويد: بايد گفت بررسى و پژوهش چهره بس درخشان پزشكى رازى، چون كه در اين رشته تخصصى نداريم از عهده و وظايف ما بيرون بوده است؛ هر چند كه در فصل «حكمت طبيعى» بهر يكم را به عنوان «طب و طبيعت» ويژه ساخته، دربهرهاى «علوم طبيعى» نيز كمابيش بدين جنبه پرداخته ايم. بنابراين، تأليف حاضر يكسره وقف بر جنبه مهم و بارزديگر وى، بررسى و گزارش «حكمت طبيعى ونظام فلسفى» او مى باشد كه هم بسى مغفول و قدر و ارج و عظمت آن مجهول مانده است. منتها نظر به آن كه مؤلف «طلبه تحقيق» (Research student) تاريخى است.<br />تأليف حاضر خود به نوعى «تاريخ فلسفه ايران» به شمار مى رود، كه حكمت رازى در آن محور اصلى مباحث و مطالب قرار گرفته است. ولى بايد افزود كه اين «تاريخ» به نظر به شمول حدود خود بر دوره زمانى معين، اولاً مى توان ادعا كرد اينكه تاريخ «تقريرى» نيست، بل همانا «تحليلى - تطبيقى» است، كه دأب مؤلف همواره چنين بوده است. تحليلى است، از آن رو كه تمامى كل نظام فلسفى رازى را در اجزاى ساختارى - يعنى مفاهيم و مقولات - به طريق عقلانى و با ترتيب منطقى به شرح آورده ايم.»<br />كار مهم اذكايى در اين كتاب تطبيق مبانى عقلى و مبادى پيشين معرفتى زمان رازى است كه تقريباً تمامى موضوعات و مقولات مطرح در آن را با نظاير آنها در ديگر نظامات فلسفى سنجيده، وجوه تشابه يا اشتراك و افتراق آنها را برنموده است. بدينسان، خواننده فى المثل هم از «حكمت مغان» ايران باستان (در گزارش هاى تحليلى) و هم از «فلسفه ارسطو» يا ديگر فلاسفه يونان (در گزارش هاى تطبيقى) آگاهى مى يابد كه بايد گفت در پاره اى از قضايا يك چنين «آگاهى» اصلاً اجمالى نيست؛ و بايد بيفزايم كه هم از رهگذر چنين مطالعه اى از جمله كارهايى كه از اذكايى برآمده آن است كه «ارسطوى واقعى را از چنگال «مشائى»هاى ايران رهانيده است.»<br />درك و ديد پرويز اذكايى از فلسفه نيز خواندنى و شنيدنى است. او مى گويد: «فلسفه» به طور كلى و به معناى اخص كلمه يعنى «حكمت طبيعى» مادى؛ و اينكه با درك «فيزيك» رازى - كه متواضعانه افتخار كشف و تدوين آن را يافته ايم - ديگر جايى براى «متافيزيك» در فلسفه ايران (آن طور كه ما فهميده يا بر آن عقيده ايم) نمى ماند، مگر براى ذهنى گرايان چاره ناپذير و ايده آليست هاى لفاظ و لغت باز (كه بگذار هم بر پندار خويش باشند، امر «فلسفه» مستقل از اراده متشخص است). گواه بر آن نيز حكيمان بزرگى، همچون ابوريحان بيرونى و عمر خيام نيشابورى - هر دو پيرو «اتميسم» رازى - متافيزيك را به دور افكندند و مساعى فكرى و علمى خود را مقصور بر مطالعات طبيعى و نجوم و رياضى كردند.<br />اصلاً دليل اصلى پرداختن پرويز اذكايى به بيرونى را شايد بتوان در ميل و علاقه او به مكتب حكيم رى دانست. چنانكه مى گويد: «پس از طبع و نشر كتاب «ابوريحان بيرونى» كه از اقبال دانش پژوهان و دانشمندان خواه در داخل يا خارج از كشور برخوردار شد، نظر به آن كه بيرونى را در آراى طبيعى و فلسفى اش سخت متأثر از مكتب حكيم رى دريافتيم و بل پيرو او ديديم، چنان بايسته نمود كه خود نگره هاى رازى نيز پژوهيده و بررسى شود و علت مؤثر يا انگيزه عمل اين كار هم، تحريض و تشويق حكمت پيشگان و رازى دوستان دانشمند بود.»<br />درباره همين كتاب «ابوريحان بيرونى» سيدحسين نصر مى گويد: «واقعاً كتابى است تحقيقاتى و بايد به سركار (اذكايى) در نگاشتن آن تبريك فراوان بگويم؛ گرچه بنده با تعبير گرايش ابوريحان به فلسفه دهرى رازى موافق نيستم، نهايت احترام را براى سبك پژوهش سركار (اذكايى) و «نتيجه گيرى ها» دارم؛ و يقين حاصل كرده ام كه كتاب جنابعالى خدمت بزرگى در بهتر شناسانيدن يكى از بزرگترين دانشمندان سرزمين عزيزمان - ايران - انجام خواهد داد...»<br />پرويز اذكايى كتاب «حكيم رازى» را پس از اتمام «تحقيق و تعليق» كتاب «الآثار الباقيه» بيرونى آغاز كرد و تحقيقاتش براى تأليف اين كتاب بيش از يك سال به طول انجاميد و پس از يك سال ماندن در نوبت و حروفچينى، همين كه «نمونه» اول را بازخوانى و اصلاح و تكميل كرد و باز پس فرستاد، ناگهان خبر رسيد كه به مركز انتشاراتى مزبور دستبرد زده اند و تمامى رايانه ها و صفحات و الواح حروفچينى ده ها كتاب و از جمله كتاب «حكيم رازى» هم ربوده شده است. به قول خود اذكايى: وبال كتاب هاى سياسى اين بار دامن «حكيم رازى» ما را هم گرفت.» يك سال و اندى ديگر نيز كتاب سرگردان انتشار ماند و يك سال هم وقت صرف خواندن و تهيه فهرست «نامنامه» و «واژه نامه» كتاب شده است. يعنى چنين كتابى بيش از چند سال براى انتشار معطل مانده است.<br />انگيزه و علت پرويز اذكايى براى پرداختن به اين ۳۷۵ اثر تأليفى و تحقيقى هم از جنس ديگرى است. مى گويد: در اين آخر عمرى بايد اعتراف كنم كه... انگيزه درونى من در پديدآورى اين اثرها برخلاف آنچه مى گويند اصلاً «عشق» و شيدايى يا «خدمت» به علم نيست؛ به عبارت دقيق تر، من «علم دوست» نيستم يا به خاطر علم دوستى اين كارها را به ثمر نمى رسانم، بل همانا «جهل ستيزم» و به خاطر دشمنى و كينه شديدى كه نسبت به «جهل» (و مظاهر آن در اين مملكت) دارم، مى كوشم اينگونه آثار علمى را پديد آورم؛ و به قول معروف «لا يحب على، بل لبغض معاويه» اين كارها را انجام مى دهم.<br />آرى! قلب و روح پرويز اذكايى سرشار و مالامال از «عشق» و شيفتگى به علم نيست، چنان كه خودش مى گويد: خداوند كه چهل و اندى سال است تمامى ظرف وجودم لبريز از «كينه» و «نفرت» عميق به جهل است. براى اين مبارز خط مقدم با جهل بايد آرزوى طول عمر و انتشار آثار عميق و سرشارى چون حكيم رازى را از خداوند منان تمنا كرد.<br />پى نوشت:<br />۱ ، ۲ و ۳- كتاب هفته<br />۴- مقدمه در كتاب حكيم رازى<br /></div><div class="cont"></div></div></td></tr></tbody></table>
شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۸۵ ساعت ۱۲:۰۹
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .